Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-04@18:33:48 GMT

رفتارهای عاشقانه حیله ای برای جدایی

تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۲۲۶۷۸

باورم نمی شد، به راحتی نمی توانستم این حرف ها را بپذیرم؛ چرا که روزی من حتی برای اثبات عشق و علاقه به همسرم، همه مهریه ام را بخشیدم و بعد از آن بود که دریافتم همه این رفتارهای عاشقانه حیله ای برای جدایی از من بود ...

به گزارش خراسان، زن 33 ساله که مدعی بود همسرش او را از خانه بیرون انداخته و چون کسی را در مشهد ندارد عازم شمال کشور است تا نزد پدر و مادرش بازگردد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: وقتی در رشته رایانه (نرم افزار) وارد دانشگاه شدم در پوست خودم نمی گنجیدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بالاخره در رشته ای که سال ها آرزویش را داشتم پذیرفته شده بودم و بین فامیل زبانزد شدم.

آن روز بار و بندیلم را بستم و به مشهد آمدم. از همان ترم اول که تحصیل در دانشگاه را آغاز کردم جذب نگاه های بهروز شدم. او به هر بهانه ای سر صحبت را با من باز می کرد و جزوه های درسی را در اختیارم می گذاشت؛ چرا که بهروز در هنرستان تحصیل کرده بود و آشنایی کاملی با رایانه داشت به همین دلیل هم شاگرد اول کلاس شد.

هنوز سال تحصیلی به پایان نرسیده بود که او به عنوان مهندس یک شرکت خصوصی راه اندازی کرد و به درآمدزایی رسید.در این میان من هم آرام آرام به او علاقه مند می شدم که روزی «بهروز» عشقش را به من ابراز کرد و این گونه ماجرای عشق و عاشقی من و او در کلاس درس سرزبان همکلاسی هایمان افتاد.

بالاخره این ارتباط عاشقانه به خواستگاری و در نهایت ازدواج انجامید، اما خانواده بهروز که از نظر اقتصادی در سطح بالایی بودند، از همان روزهای اول خواستگاری به شدت با این ازدواج مخالفت می کردند؛ چرا که من و خانواده ام را در شأن خودشان نمی دانستند و از سوی دیگر هم مخالف این نوع عشق و عاشقی ها بودند! با وجود همه این مخالفت ها من و بهروز یکدیگر را دوست داشتیم و به همین دلیل هم زندگی مشترک خودمان را در حالی آغاز کردیم که آن ها مدعی بودند «شما به درد هم نمی خورید!»

اما من فکر می کردم فقط عشق و علاقه برای ادامه یک زندگی مشترک کافی است و هیچ گاه به ذهنم خطور نمی کرد که بسیاری از این عاشقی ها بر پایه احساس و هوس بنا می شود و بعد از مدتی همه این ابراز علاقه ها و مردن برای یکدیگر به قصه ای تلخ بدل خواهد شد.

خلاصه زندگی من و بهروز به گونه ای ادامه یافت که او ادعا کرد باید به خانواده ام ثابت کنم که تو را چقدر دوست دارم و تو هم به خاطر ثروت با من ازدواج نکرده ای! او چند روز بعد نزد من آمد و گفت: «بیا مهریه ات را ببخش! تا خانواده ام بدانند که تو به دنبال مادیات زندگی نیستی و عشق و علاقه برایت اهمیت دارد! من هم بدون تامل قبول کردم و همه 100 سکه طلا را به او بخشیدم! تا عشقم را اثبات کنم!

ولی هنوز یک سال بیشتر از این ماجرا سپری نشده بود که روزی بهروز با چهره ای غمگین و گرفته به خانه آمد و از من سوال کرد ،مرا دوست داری؟ گفتم ،این چه حرفیه! تو همه زندگی من هستی! خیلی راحت گفت: اگر به من علاقه مند هستی باید از زندگی من بیرون بروی! چرا که خانواده ام شرط کرده اند اگر تو را طلاق بدهم، خانه و خودرو را به من بازمی گردانند. بالاخره زن پیدا می شود اما در این شرایط اقتصادی نمی شود خانه و خودرو خرید!

با این حرف ها از تعجب و حیرت چشمانم گرد شده بود، باورم نمی شد کسی که برای اثبات عشقم به او، حتی مهریه ام را بخشیدم اکنون مرا به یک خانه و خودرو می فروشد! آیا این همان بهروز بود که روزی در دانشگاه چشم از من برنمی داشت! تازه فهمیدم دیگران راست گفته اند! این عشق و عاشقی ها فرجام تلخی دارد. به همین دلیل به مرکز مشاوره رفتم، ولی آن ها هم مرا ترغیب به جدایی کردند. این گونه بود که از بهروز به صورت توافقی طلاق گرفتم و برای آن که آرامش خودم را بازیابم یک واحد آپارتمانی اجاره کردم. چند ماه بعد نگهبان مجتمع مسکونی به من پیشنهاد ازدواج داد.

به درخواست من، خانواده اش به طور سنتی به خواستگاری ام آمدند و به این ترتیب من با «فرید» در حالی ازدواج کردم که او مدعی بود بعد از جدایی از همسرش، تنها فرزند او نزد پدربزرگش زندگی می کند و دخالتی در زندگی مشترک ما نخواهد داشت اگرچه می دانستم «فرید» سیگاری است و آهی در بساط ندارد، اما به دلیل شکست در زندگی با «بهروز» به چیزی جز ازدواج اهمیت ندادم، اما خیلی زود ورق برگشت و آن روی سکه نمایان شد. «فرید» نه تنها مردی مشروب خوار و خشن بود بلکه پسر 18 ساله اش نیز چند روز بعد از ازدواج به خانه ما آمد و سر ناسازگاری با مرا گذاشت.

حالا باید از سوی دو نفر تحقیر و سرزنش می شدم و کتک می خوردم. در این شرایط بود که فهمیدم همسرم دچار مشکلات اخلاقی است و همسر سابق او هم به همین دلیل جدا شده بود! خلاصه رفتارهای خشن «فرید» به جایی رسید که بعد از چهار ماه مرا از خانه بیرون انداخت! اکنون به کلانتری آمده ام تا به صورت قانونی ماجرای ترک منزل را به پلیس اطلاع بدهم و خودم نیز به شمال کشور می روم تا نزد خانواده ام زندگی کنم، اما ای کاش...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد) بررسی های کارشناسی و روان شناختی درباره ادعاهای این زن جوان توسط مشاوران زبده کلانتری آغاز شده است.

منبع: تابناک

کلیدواژه: جام جهانی قطر مهرداد بذرپاش دهه فاطمیه رستم قاسمی آلودگی هوا حیله طلاق جدایی جام جهانی قطر مهرداد بذرپاش دهه فاطمیه رستم قاسمی آلودگی هوا همین دلیل خانواده ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۲۲۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم

به گزارش "ورزش سه"، رایان بابل، وینگر سابق لیورپول، تایید کرد که از انتخاب لیورپول ناراحت است و در دوران حضورش در آنفیلد "ناراضی و مضطرب" بود.

بابل در سال 2007 با مبلغ 14 میلیون دلار از آژاکس به لیورپول پیوست اما نتوانست آنطور که باید ارزش خود را اثبات کند. او تنها 22 گل در 146 بازی با پیراهن لیورپول در تمامی رقابت‌ها به ثمر رساند.

بابل 37 ساله در مورد شروع سخت خود در لیورپول، اینکه رافائل بنیتز، سرمربی وقت، چگونه با او سرد برخورد کرد و همچنین اینکه چرا نتوانست در لیورپول تبدیل به یک خرید موفق شود، صحبت کرده است.

او به اتلتیک گفت:"این برای خودم کمی ناامید کننده بود، چون زمانی که در نهایت لیورپول را انتخاب کردم، به من قول دادند که زیاد بازی کنم و به من گفته شد که واقعاً با من خوب رفتار خواهند کرد. اما از روز اول، من تنها بودم و این موضوع خیلی سخت بود.

من 20 ساله بودم، اولین بار بود که در خارج از کشورم زندگی می‌کردم، اولین بار بود که خانه داشتم چون آن زمان هنوز در خانه والدینم در هلند بودم. بنابراین بسیاری از چالش‌های جدید وجود داشت که مجبور شدم به یکباره با آن‌ها مقابله کنم و کار را بسیار سخت کرده بود.

زمان‌هایی وجود داشت که واقعا خوشحال نبودم، کاملا شبیه به خودم نبودم یا مضطرب بودم. فکر می‌کنم اکنون در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که می‌خواهید از بازیکن آسیب پذیر حمایت کنید. من در زمانی فوتبالیست بودم که نشان دادن ضعف، غیرقابل قبول بود. امکان داشت شما را کاملا کنار بگذارند."

دیگر خبرها

  • برگزاری جشن‌های مادرانه در مساجد برای ترغیب مادران به فرزندآوری
  • انتقادات عجیب روحانی معروف از سبک زندگی مردم | همه‌تان باید کار کنید | حق ندارید همه چیز را گردن دولت بیاندازید!
  • روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
  • اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم
  • کوه‌ها هم ترک برمی‌دارند!
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی
  • خواننده اصلی یکی از عاشقانه‌ترین ترانه‌های ایران پیدا شد + فیلم
  • دانشجو‌های خانه به دوش! / جای خالی خانه دانشجویی در پازل زندگی زوج‌های دانشجو
  • افتتاح مرکز مشاورزه ازدواج و تحکیم خانواده شهرستان اسکو